توافق ایران و چین

پیام خانواده - چندین دلیل وجود دارد که ایران برای چین در آسیای غربی استراتژیک‌ترین کشور است، که در این‌باره می‌توان به مواردی نظیر ظرفیت جغرافیایی ایران اشاره کرد، همچنین مستقل بودن سیاست انرژی ایران از عواملی است که آمریکا نمی‌تواند به چین فشار بیاورد.

به گزارش پیام خانواده، هفتم فروردین 1400 بود ‌که «محمدجواد ظریف» و «وانگ یی» وزرای امور خارجه ایران و چین سند همکاری‌های 25 ساله ایران و چین را امضا کردند.

برنامهٔ 25 سالهٔ همکاری‌های مشترک ایران و چین یا به اختصار سند همکاری ایران و چین یک توافق سیاسی، استراتژیک و اقتصادی ‌برای سرمایه‌گذاری در صنعت نفت ایران، شرکت ملی صادرات گاز ایران، شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران، زیرساخت‌های حمل و نقل ایران و همکاری‌ها در حوزه‌های مختلف است.

‌متن فارسی ویرایش نهایی پیش‌نویس قرارداد ایران و چین با تیتر «برنامه همکاری‌های جامع فیمابین جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران» به همراه ۳ ضمیمه حاوی چهار نکته کلیدی است که نشان می‌دهد، نگرانی‌ها درباره تبعات این قرارداد بی‌مورد است.

در راستای بررسی ابعاد مختلف این سند 25 ساله، به سراغ، آرش رئیس‌نژاد، تحصیل‌کرده «روابط بین‌الملل» و دارای مدرک تحصیلی دکتری از دانشگاه تهران ‌رفتیم و با وی در این‌باره گفت‌وگویی داشتیم.

ایران‌ اولویت انتخاب چین در آسیای غربی/ظرفیت جذاب سرمایه‌گذاری بنادر تیس و جاسک‌

 دیپلماسی راه در 3 سطح‌ به بسته نجات اقتصادی و برنامه بنای ایران کمک می‌کند

برای شروع مصاحبه لطفا توضیحاتی در موضوع تأثیر توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین ‌در موضوع «دیپلماسی راه» و «بنای ایران» داشته باشید.

رئیس‌نژاد: درباره نقش دیپلماسی راه در شکوفایی اقتصادی ایران، یکی از نمودها و نمادها، می‌تواند پیامدهای موفقت‌آمیز توافقنامه ۲۵ ساله ایران و چین باشد، معتقدم اگر از دل این دستاورد دیپلماتیک، دیپلماسی راه‌ بیرون نیاید این توافقنامه صرفاً رابطه دوجانبه اقتصادی و نه استراتژیک میان چین و ایران خواهد بود و آثار اساسی آن به مرور زمان از بین خواهد رفت.

به عقیده بنده دیپلماسی راه تا دیپلماسی انرژی می‌تواند در سه سطح‌ به بسته نجات اقتصادی ایران و یا برنامه بنای ایران کمک کند که اولین سطح، ‌«تزریق سرمایه‌گذاری خارجی» است‌، به هر حال چه درست یا نادرست، طرف‌های غربی در چند دهه اخیر نشان دادند که نمی‌توانند شریک قابل توجهی برای ایران در تزریق سرمایه‌گذاری باشند.

دومین سطح اینکه «دیپلماسی راه می‌تواند ایران را به عنوان هاب ترانزیتی منطقه به رسمیت بشناسد» یعنی ایران همواره نقش استراتژیکی به عنوان چهارراه ترانزیتی جهان داشته است، در گذشته هم، در مسیر راه ابریشم، ایران از طریق کنترل همین مسیر می توانسته است در رقابت با روم در موازنه قوا تاثیر داشته باشد امروز هم با شکل‌گیری راه ابریشم نوین -‌که توافقنامه ایران و چین بخشی از تصمیم کلان پکن برای راه اندازی این راه ابریشم نوین است- ‌از سال ۲۰۱۳ شکل گرفته است، ایران می‌تواند دیپلماسی راه خود را شکل دهد.

سومین سطح اینکه «‌دیپلماسی راه می‌تواند یک بازدارندگی عمومی برای کشور ایجاد کند»، ببینید مسائل اقتصادی با مسائل امنیت ملی در هم تنیده شده است، توسعه در ایران جدا از امنیت ملی نیست؛ مفهوم قدرت این گونه است که قدرت یک مثلث با سه راس دارد، یکی از این رأس‌ها «زور» است که امروزه به آن «میدان» می‌گیرند، دوم رأس «پول» و سومین رأس «ایده و گفتمان» است.

ترکیب این 3 مسأله ‌با هم می شود: «قدرت»، بنابراین اگر شما پول نداشته باشید، در حوزه امنیت ملی-که باید قدرت داشته باشید-نمی توانید دست بالا داشته باشید، اگر شما بتوانید این بازدارندگی عمومی را شکل دهید آن زمان قدرت های بزرگ یا کدخدا نمی تواند شما را از اقتصاد بین‌الملل دور کنند.

 اگر نقطه ثقل راه ابریشم زمینی و دریایی باشید تحریم علیه شما سخت خواهد بود

راه ابریشم جدید فقط شامل مسیرهای ترانزیتی و حمل و نقلی است یا موضوعات دیگر را هم شامل می‌شود؟

رئیس‌نژاد: ببینید، اگر نقطه ثقل راه ابریشم زمینی و دریایی باشید آن وقت طرف مقابل به سختی می‌تواند شما را با تحریم‌ها از اقتصاد بین الملل دور کند.

دیپلماسی راه فقط راه شرقی و غربی نیست که از چین قرار است وارد آسیای میانه و ایران شود و به سمت ترکیه و دریای مدیترانه یا قفقاز برود، دو راه دیگر هم هست که ما به آن اشاره نکرده‌ایم، یک راه، راه شمالی-جنوبی است که به نام کریدور بین‌المللی شمال-جنوب یعنی از روسیه و سن پترزبورگ‌ وارد بندر آستاراخان باکو در جمهوری آذربایجان و سپس ایران می‌شود و به بندرعباس و چابهار می‌رود و سپس به اقیانوس هند و هند می‌رسد.‌

‌راه دیگر، راه جنوبی به شمالی است که در ایران کسی به آن اشاره نمی کند و آن هم استراتژی‌ کلان هند است به نام مائوسام یا همان موسم.

راه ابریشم دو مسیر است، یکی مسیر زمینی که شامل چندین کریدور زمینی است و به آن بلت «کمربند (Belt)» می گویند، یکی دیگر هم مسیر دریایی به نام جاده است؛ در یک کمربند یک جاده، کمربند مسیر زمینی است و جاده، مسیر دریایی است، البته راه ابریشم یخی هم در حال راه اندازی است که پس از قضیه کانال سوئز بسیار در اقتصاد بین الملل مهم‌تر خواهد بود، چون از چین وارد روسیه می‌شود و از قطب شمال به نروژ و اروپای شمالی به سرعت دسترسی پیدا می‌کند.

راه‌ابریشم غیر از شبکه‌های ترانزیتی،‌ شبکه‌های انرژی و فیبر نوری و دانشگاهی است

رئیس‌نژاد: در حقیقت مسیر راه ابریشم زمینی، مسیر کمربند است که از چین وارد آسیای میانه می‌شود، حالا قرار است از ایران بگذرد، راه ابریشم فقط مسیرهای ریلی و ترانزیتی نیست، شبکه‌های انرژی و شبکه‌های فیبر نوری هم است، همین شرکت هوآوی در بخش‌های مختلف فعالیت می‌کند در رژیم صهیونیستی فعال است، در پاکستان هست و در ایران هم قرار است بیاید، یعنی دنیای متفاوت ارائه می‌کند.

دانشگاه‌هایی در مسیر راه ابریشم ‌ وجود دارد و ترانزیت و انرژی مهمترین نمود و نماد این مسئله است، بنابراین راه ابریشم فقط قطار و ترانزیت‌ نیست.

رقابت هند و چین و تلاش هند برای فعال‌سازی «مائوسام»

موضوعی که الان وجود دارد، رقابت هند و چین است، چین در اقیانوس هند در حال توسعه راه ابریشم خود است اما هند هم همان مائوسامی را که اشاره کردید دنبال می‌کند؛ تحلیل شما درباره خروجی ‌تلاش‌های این دو کشور چیست؟

رئیس‌نژاد: راه ابریشم دریایی قرار است از چین در اقیانوس هند، یکسری بنادر خاص و نقاطی را که چین سرمایه‌گذاری کرده است، به هم وصل کند به این نقاط متفاوت، «زنجیره مروارید» می‌گویند، مروارید، درواقع بنادری است که چین در سواحل و کرانه اقیانوس هند در آنها سرمایه‌گذاری می‌کند، یعنی بنادر تایلند، میانمار، بنگلادش، سریلانکا، مالدیو، عمان تانزانیا و غیره؛ درواقع چین کل اقیانوس هند را محاصره می‌کند.

در حالی که هند مدعی است مهم‌ترین کشور اقیانوس هند است اما وقتی نقشه را نگاه می‌کند، می‌بیند چینی‌ها سرمایه‌گذاری سنگینی در اقیانوس هند انجام می‌دهند، بنابراین هندی‌ها آمدند یک استراتژی کلان راه انداختند به نام «مائوسام» که دو جاده دارد، اولین جاده «دالان کالادان‌» است که بندر کلکته در شرق هند را به میانمار متصل می‌کند یک دالان دیگر هم که به ایران ‌ ارتباط دارد، «جاده کتان» است.

من به میانمار اشاره می‌کنم و به شما می‌گویم کنش‌های ژئواکونومیک چه تاثیری در سرنوشت کشور دارد الان در میانمار کودتا شده است، شاید شما فکر کنید این کودتا رقابت دو قدرت داخلی است، اما وقتی از بیرون نگاه کنید رقابت هند درواقع (آمریکا) با کشور چین است، چون چین در یکی از بنادر میانمار و هند در بندر دیگر میانمار حضور دارد، در واقع کودتا رقابت این دو بندر است‌

این سؤال مطرح می‌شود که چه کسی قرار است، قدرت  اول سرمایه‌گذاری در آن کشور باشد؟ چینی‌ها رابطه خوبی دارند، چون میانمار برای آنها یعنی دسترسی به اقیانوس هند، نظیر پاکستان، اما هندی‌ها اجازه نمی‌دهند، پس از این رقابت‌های داخلی در واقع رقابت منطقه‌ای هند و چین و در مقطعی بزرگ‌تر رقابت آمریکا و چین در می‌آید.

هند «جاده کتان» را هم دنبال می‌کند،‌ بندر بمبئی قرار است به بندر چابهار ‌و سپس به افغانستان، ترکمنستان و قزاقستان متصل شود، یعنی در واقع تلاش هند برای مهار چین‌ در دریا و خشکی این سه راهی بود که اعلام کردم.

حال می‌توان دریافت که حضور هند در بندر چابهار نخستین گام آنها برای تحقق استراتژی مائوسام و راه‌اندازی «جاده کتان» خود برای دسترسی به افغانستان و آسیای میانه از طریق چابهار و مقابله با زنجیره مروارید چین و پیوند با کریدور اقتصادی شمال- جنوب است، اینجاست که دلیل اصلی این امر که «چابهار تنها نقطه‌ای در ایران است که از تحریم‌های آمریکا معاف است» را باید دریافت.

تأثیر دیپلماسی راه در رونق اقتصادی جبهه مقاومت‌

رئیس‌نژاد: یک راه دیگر هم وجود دارد که اتصال ایران، عراق، سوریه و لبنان است؛ پس چهار راه در حال تکمیل شدن است، این چهار راه، سرمایه می‌آورد، ایران اساساً اگر مقصد نهایی هم نباشد وقتی کالا از ایران می‌گذرد ایران مقصد سرمایه‌گذاری می‌شود، پس فقط مسائل اقتصادی نیست، مسائل ژئوکالچر (جغرافیای فرهنگی) مدنظر است.

ببینید در موضوع جبهه مقاومت یا هلال شیعی، اگر با یک دالان، خلیج فارس تا مدیترانه را پوشش دهید می‌توانید شبکه‌های هویتی و ایدئولوژی که به ایران نزدیک هستند و قرابت سیاسی و نظامی دارند را از نظر اقتصادی ‌هم ‌نزدیک کرد.

همواره کسانی که متخصص امنیت ملی هستند می‌گویند بذر هم‌پیمانی در حوزه هویتی، فرهنگی و ایدئولوژی کشت می‌شود و در حوزه سیاسی و نظامی برداشت می‌شود، حوزه داشت در بین سه حوزه کاشت، داشت و برداشت مهم‌ترین است، یعنی شما این هم‌پیمانان منطقه ایران را هم از نظر اقتصادی توانمند کنید نه اینکه خودتان پول بدهید، بلکه همین راه، خودش موجب رونق اقتصادی می‌شود.

پس دیپلماسی راه هم اینکه‌ یک بازدارندگی عمومی ایجاد می‌کند و هم‌ به عنوان هاب ترانزیتی منطقه موجب می‌شود، این گروه‌های نزدیک به ایران هم از نظر اقتصادی رونق یابند و در واقع برای کشور تولید رونق می‌شود و این اصل کلامی است که من بر آن تأکید دارم.

ایران باید نقطه  ثقل ترانزیتی در تفاهم‌نامه ایران و چین باشد

به نظر شما در سند راهبری ایران و چین، باید اولویت را به توسعه زیرساخت‌های حمل و نقلی‌ داد؟

رئیس‌نژاد: متأسفانه در توافق ایران و چین چندان به این موضوع پرداخته نشده است و از خرداد 99 که این سند بیرون آمده است ما مدام تأکید داریم که به این موضوع اشاره شود؛ مثلاً در حوزه آموزشی و فناوری کلاً بحث تکنولوژی مطرح است، وقتی توافق‌نامه را مطالعه می‌کنید فکر می‌کنید صرفاً رابطه اقتصادی ایران و چین مطرح است، این دو جانبگی اشکال دارد، اول آنکه ایران باید براساس این توافق‌نامه خودش را به عنوان نقطه ثقل این شبکه ترانزیتی ایجاد کند، یعنی اگر قرار است چین به دریای مدیترانه یا اروپای جنوبی وصل شود، ایران باید نقطه ثقل باشد ضمن آنکه توافق‌نامه حول محور راه ابریشم شکل نگرفته است.

و دوم اینکه در سند ایران و چین، در موضوع فناوری، کلاً به نانوتکنولوژی اشاره شده است؛ ببینید چین سه نهاد آموزشی دارد که شامل «آموزش دانشگاهی»، «حوزه پژوهش» -که طرف دانشگاه‌های ما این حوزه است‌- و «حوزه فناوری نوین» که نانو است، هست و اینها به شدت در هم تنیده هستند و همکاری گسترده با آمریکا و اروپا دارند، این نهادهای آموزشی به هیچ وجه حاضر نیستند سر قضایای فناوری‌های نوین با ایران همکاری کنند چون تحریم می‌شوند.

کم‌توجهی به همکاری‌های ریلی و جاده‌ای و زیرساختی در سند ایران و چین

چقدر در سند ایران و چین موضوع توسعه زیرساخت‌های ترانزیتی و حمل و نقلی مورد تأکید قرار گرفته است؟‌

رئیس‌نژاد: زیاد تأکید کرده‌ایم که در سند 25 ساله این همه روی نانوتکنولوژی تأکید نشود، البته خوب است اما نباید صرفاً‌ نانوتکنولوژی ‌باشد، باید از مزیت چین استفاده کرد، چین در حوزه زیرساخت و ریل به شدت پیشرفت کرده است، در بندر شانگهای بسیار توسعه‌یافتگی مشهود است حال ببینید مثلا در چابهار ما چند جرثقیل داریم؟‌

ما در این سند به زیرساخت اصلاً توجه نکرده‌ایم در حالی که چین غولی در زیرساخت است متأسفانه به آن ‌اشاره نشده است و این توافقنامه ما، فقط نانو است.

چین در حوزه سد و پل‌سازی به سرعت در حال فعالیت است، حجم شبکه ریلی چین در کمتر از 10 سال از میزان ایجاد شبکه‌ ریلی در تمام جهان در همین چند سال ‌بیشتر بوده است، چین قطارهای سریع‌السیر ایجاد کرده است، کشور ما به چه نیازی‌ دارد که فقط به نانو فکر کنیم؟ چرا به زیرساخت فکر نمی‌کنیم؟

در دهه هفتاد شمسی و دوران سازندگی، تصمیمی اشتباه اتخاذ شد، گفتند آمریکا بزرگ است،‌ ایران هم بزرگ است، همانطور که آمریکا حمل و نقل کشور را برپایه صنعت هوایی ایجاد کرده است، ما هم این کار را انجام دهیم، الان شما به شهر بروید فرودگاهی وجود دارد، مثلا ساری ‌فرودگاه دارد، آمل فرودگاه دارد و بابل هم فرودگاه دارد، در حالی که از نظر مسافتی حدود 5 دقیقه با هم فاصله دارند، بنابراین ذهنیت زیرساختی پشت این تصمیمات نبوده است.

در صورتی که ایران همیشه راه‌محور بوده است، الان هم باید ریل‌محور کنند، باید دید ما چقدر در سند همکاری ایران و چین درباره همکاری ریلی صحبت کرده‌ایم، مثلاً در حوزه آموزش و همکاری‌های دانشگاهی در توافقنامه عنوان شده است که بحث آموزش یعنی اینکه ما چهار استاد به چین بفرستیم، چین هم چهار استاد به ایران بفرستد، در حالی که قطعا بعداً سر همین موضوع بحث می‌شود که کدام استاد باید برود؟ چین می‌گوید باید شما دانشگاه‌هایتان را در میان شبکه دانشگاهی راه‌ ابریشم قرار دهید که از چین و آسیای میانه شروع می‌شود و تا ترکیه ادامه دارد؛ در حالی که باید یک شبکه مثل اروپا تولید کنیم، این دوره 6 ماه ایران باشد،‌ 6 ماه قزاقستان باشد، 6 ماه چین باشد و 6 ماه ترکیه باشد، به این موضوع فکر نشده است و فقط اعلام شده استادها رفت و آمد کنند در حالی که ما باید دانشجو بفرستیم و اساتید در هم تنیده عمل کنند.

چین در جاسک یا تیس سرمایه‌گذاری کند

یکی از موضوعاتی که در دو گانه چین و هند مطرح است، واگذاری هند به بندر چابهار است در حالی که کارشناسان عنوان می‌کنند هند در چابهار تعلل می‌کند، در حالی که اگر چین سرمایه‌گذار چابهار بود، امروز تجهیزات بیشتری در این بندر وجود داشت؟ نظر شما در این‌باره‌ چیست؟

رئیس‌نژاد: در مورد سند همکاری ایران و چین، هر چه ما صحبت می‌کنیم، بر اساس همان سند خرداد 99 است؛ در مورد بنادر گفته‌اند می‌خواهیم، در بندر چابهار و تا حدودی بندر جاسک، برنامه داشته باشیم‌، از دولت تشکر می‌کنم که این توافقنامه را عینیت بخشیده است.‌

ببینید تنها نقطه‌ای که در ایران در تمام طول دوران فعالیت ترامپ از تحریم‌ها معاف بود، بندر چابهار بود، آیا به نظر شما آمریکایی‌ها می‌خواستند به ما پالس بدهند؟ نه، می‌دانید چرا؟‌ برای اینکه چابهار مقصد کالاهای هند است، البته آمریکا هم عاشق هند نیست، در واقع هند شریک راهبردی آمریکا است و در قابت با چین در اقیانوس هند است، آمریکا گفت ما همه جا را تحریم می‌کنیم غیر از چابهار، که هندی‌ها بتواند به چابهار وصل شوند و از آنجا به افغانستان و آسیای میانه بروند و در واقع دست و پای چین را ببندند، در حالی که آمریکا مدعی است که چابهار را تحریم نکرد، چون می‌خواهد به افغانستان کمک کند، اما بدانید افغانستان ظاهر قضیه است و در باطن، رقابت آمریکا با چین مدنظر است.

حال ما تنها گلوگاهی که داریم تا از تحریم‌ها خارج شویم، همین بندر چابهار است؛ سؤال این است اگر ما چابهار را کاملاً به چین بسپاریم، چه می‌شود؟ خوب معلوم است، تحریم‌ها مجدداً اعمال می‌شود، پس چه بهتر که در چابهار هندی‌ها سرمایه‌گذاری کنند و به چین بگوییم در بندر جاسک یا بندر تیس نزدیک چابهار سرمایه‌گذاری کند یا اصلاً بندر جدید ایجاد کند، دلیلی ندارد همان جایی که یک مجرای تنفسی برای ایران ایجاد شده است را به چین بدهیم و زمینه و بهانه را برای تحریم چابهار مهیا کنیم. 

کشورهای منطقه برای سرمایه‌گذاری چین سرودست می‌شکنند

چین در حوزه ‌پروژه‌های ریلی و توسعه کریدورهای ترانزیتی ریلی ‌چه مواردی را دنبال می‌کند؟ 

رئیس‌نژاد: ما باید متوجه باشیم که کشورهای منطقه برای سرمایه‌گذاری چین سرودست می‌شکنند و مهم‌ترین جایی که تشنه سرمایه‌گذاری چین است، رژیم صهیونیستی است، چینی‌ها به 2 طریق در تلاویو در حال سرمایه‌گذاری هستند؛ اول مسیر ریلی-دریایی که از چین وارد اقیانوس هند می‌شود و سپس به دریای سرخ، بندر ایلات، بندر اشدود و سپس بندر حیفا می‌رود؛ این راه‌آهن به موازات خط نفتی است که از ایلات به بندر اشدود می‌رسد، این مسیر با پول مردم ایران در زمان پهلوی دوم در سال‌های 1957 و 1958 میلادی ساخته شد؛ امروز چین این راه‌آهن را نوسازی می‌کند.

مسیر دوم چین که برای رژیم صهیونیستی‌ می‌سازد، دالانی است که به بندر فجیره در امارات می‌رسد و سپس شبکه ریلی عربستان را رد می‌کند و از اردن به فلسطین و بندر حیفا می‌رود؛ در واقع بحث صلح ابراهیم که اینها مطرح می‌کنند، فقط بخشی از آن، آمریکا است، بخش دیگر آن این است که اینها با هم کار کنند و این شبکه ریلی نماد این همکاری را نشان می‌دهد؛ خیلی از شرکت‌های چینی در تلاویو هستند، در دوره فعالیت ترامپ دو بار آمریکایی‌ها اولتیماتوم دادند که چینی‌ها چرا باید در سرزمین‌های اشغالی باشند.

ترکیه 3 دالان ترانزیتی را برای دور زدن ایران راه‌اندازی می‌کند

رئیس‌نژاد: همین کشور ترکیه که ما از آنها به عنوان برادر مسلمان یاد می‌کنیم، سیاست دور زدن خاک ایران را دنبال می‌کند، در واقع ترکیه تلاش می‌کند بازیگر مطلوب چین‌ در آسیای غربی شود،‌ براساس نقشه‌هایی که چین اعلام کرده، قرار است از چین وارد آسیای میانه شود و سپس از ایران و ترکیه بگذرد، اما ترکیه دو دالان دیگر را در حال راه‌اندازی دارد، یکی دالان میانی است که از چین وارد قزاقستان می‌شود و به دو بندر کوریک و آکتوآ می‌رسد که آنجا شرکت‌های ترکیه‌ای سرمایه‌گذاری کرده‌اند و سپس به باکو می‌رسد و سپس از باکو به تفلیس و ترکیه می‌رود.

ترکیه همچنین دالان دیگری را دنبال می‌کند که از چین وارد قرقیزستان، ازبکستان و ترکمنستان می‌شود اما وارد ایران نمی‌شود و به بندر ترکمن‌باشی می‌رود؛ شرکت سرمایه‌گذاری ترکیه‌ای 500 میلیون دلار تاکنون در این مسیر سرمایه‌گذاری کرده است و یکی از بزرگترین بنادر زیر سطح دنیا در آنجا درست می‌کند، این مسیر سپس از ترکمن‌باشی به باکو می‌رود و سپس به تفلیس وارد می‌شود؛ این دو دالان هر دو ایران را دور می‌زنند.

دالان دیگری جدیداً از ترکیه وارد نخجوان می‌شود و سپس به ارمنستان و خاک اصلی آذربایجان می‌رود و در کرانه رود ارس ادامه دارد که این هم برای دور زدن ایران است.

وقتی ما را دور می‌زنند، یعنی می‌توانند به ما فشار وارد آورند، اما ما توجهی نداریم، عربستان در حال سرمایه‌گذاری است، کویت نزدیک جزیره بوبیان برای جذب چین در حال سرمایه‌گذاری است، همه کشورهای منطقه برای جذب سرمایه چین برنامه‌ریزی کرده‌اند و برای استفاده از سرمایه‌گذاری، تکنولوژی و زیرساخت چین برنامه دارند. ما باید در این حوزه دست بالا داشته باشیم که عقب نمانیم.

ضرورت توجه به اتصال ریلی زاهدان - کویته در قالب سرمایه‌گذاری چین

آیا مطالعاتی شده است که در سند همکاری ایران و چین، در حوزه ‌پروژه‌های ریلی ‌چه مواردی درج شده است؟ 

رئیس‌نژاد: در این سند نه تنها پروژه‌های ریلی بلکه پروژه‌های انرژی را باید دنبال کنیم، ما الان پروژه ریلی در راه ابریشم داریم، قرار است مشهد تا تهران و سمرقند تا مشهد را چینی‌ها نوسازی کنند، اما هنوز مشکل دارند، جابه‌جایی با قطار در حوزه مسافر و خصوصاً بار در کشور ما زمان‌بر است، اما چینی‌ها در این حوزه به شدت پیشرو هستند یعنی ما باید قطارهای سریع‌السیر را وارد کنیم و نه تنها در کریدورهای شرقی - غربی بلکه در کریدورهای شمالی - جنوبی وارد کار شویم که باید چینی‌ها بیایند و کاملا مسیرهای ما را نوسازی کنند.

از این کریدورها (کمربندهای زمینی)‌ که از چین نشأت می‌گیرد فقط یک کریدور کامل راه افتاده است و آن هم تحت لوای چین - پاکستان است، یعنی دالان اقتصادی چین و پاکستان، از ارومچی به بندر گوادر می‌رسد که البته رسیده است، چینی‌ها تا کویته آمده‌اند حال به نظر من به جای آنکه از کویته به بندر گوادر بیایند - که البته ‌آمده‌اند-‌ خوب است یک شاخه هم به زاهدان ما متصل کنند تا زاهدان را به خطوط اصلی ریلی‌ وارد کنیم، منظور اتصال زاهدان به کویته است.

این چرا ‌برای چینی‌ها مهم است؟ چون چین فکر می‌کند اگر روزی بین آمریکا و یا احیانا روسیه تنشی ایجاد شود و آسیای مرکزی به هم بریزد، چین دسترسی به آسیای غربی نخواهد داشت اما از طریق ایران و پاکستان می‌تواند به آسیای غربی دسترسی داشته باشد بنابراین ما باید از نیازهای کشورهای دیگر یک فرصت ایجاد کنیم.

ضرورت اتصال لوله انرژی از جاسک به ترکمنستان و اتصال به خط انرژی چین

رئیس‌نژاد: ما در حال احداث پایانه بزرگی در جاسک هستیم که تنگه هرمز را دور بزنیم این کاری بسیار استراتژیک و موفقیت‌آمیز است، اگر به خط لوله نگاه کنید می‌بینید که چینی‌ها خط لوله را تا دریای کاسپین آورده‌اند، یعنی اتصال قزاقستان و ترکمنستان به شبکه‌های انرژی چین، ما هم می‌توانیم این خط لوله جاسک را به ترکمنستان متصل کنیم بدین ترتیب هم نیاز چین را برطرف می‌کنیم هم سوآپ گازی و نفتی با ترکمنستان خواهیم داشت و هم ترکمنستان از ترانزیت گاز ایران نفع می‌برد و این بازی برد - برد است.

ایران بازیگر مطلوب پکن در آسیای غربی خواهد بود

با این وضعیت‌ که اشاره کردید مبنی بر اینکه کشورهای دیگر به دنبال جذب سرمایه چین هستند و به‌ قول معروف دست و پا می‌شکنند، آیا در این رقابت ما از کشورهای منطقه عقب نمی‌مانیم؟

رئیس‌نژاد: من معتقدم درست است کشورهای دیگر مثل ترکیه، عربستان و حاشیه‌نشین‌های خلیج فارس همچنین رژیم صهیونیستی، با ایران مسابقه می‌دهند تا به نوعی بازیگر مطلوب پکن در آسیای غربی باشند، اما به گمان من نمی‌توانند.

دلیل اول آنکه به خاطر پیامدهای ناخواسته‌ سیاست آمریکا علیه چین، این هدف محقق نمی‌شود، آمریکایی‌ها در چهار یا هشت سال آینده، سیاست‌شان در قبال راه ابریشم نوین چین موضوع «کمربند را ول کن، فشار را روی جاده و دریا بگذار» است چون توان ندارند روی کمربند زمینی فشار بیاورند، به این دلیل که وقتی از چین وارد آسیای مرکزی می‌شوید، آسیای مرکزی حیاط خلوت روس‌ها است و آمریکایی‌ها آنجا نفوذی ندارند، در هر صورت نمی‌توانند کمربند را تحت فشار قرار دهند.

اما آمریکا روی مسیر دریایی بیش از پیش مانور می‌دهند، یعنی هند را به جان چین می‌اندازند؛ آمریکا، کشورهایی نظیر استرالیا، ژاپن، هند و کره جنوبی،‌ اتحادیه اروپا و غیره را جمع کرده است در واقع تفاوت سیاست بایدن با ترامپ این است که بایدن در مهار چین چند جانبه است‌، اما ترامپ یک جانبه به دنبال مهار چین بود.

آمریکا اگر بخواهد مسیر زمینی را رها کند و از نظر دریایی به چین فشار وارد آورد، آن وقت تنها کشوری که می‌تواند مسیر زمینی برای دسترسی چین به منابع عظیم انرژی مهیا کند، ایران است (انرژی خلیج فارس) چون که عربستان و رژیم صهیونیستی و ترکیه با یک تَشَر کنار می‌روند، ایران است که سیاست انرژی مستقل دارد و ایران است که ساحل شمالی خلیج فارس را در دست دارد، در نتیجه خواه یا ناخواه رابطه ایران و چین بیشتر استراتژیک‌تر خواهد بود تا صرفاً روابط اقتصادی میان چین و عربستان و یا رژیم صهیونیستی.

ببینید، سیاست‌های کلان قدرت‌های بزرگ هم می‌تواند برای ما تهدید ایجاد کند هم فرصت، فرصت‌های اقتصادی و تهدیدهای اقتصادی، و ما باید کاملاً متوجه این بازی باشیم تا فرصت‌های اقتصادی را دریابیم و قدرت ژئواکونومیک تولید کنیم.

دلایل اینکه ایران‌ بازیگر استراتژیک برای چین و روسیه است

چه مسائلی وجود دارد که ایران را برای چین مهم می‌کند؟

رئیس‌نژاد: دلیل دوم این موضوع که چرا ایران برای چین مهم است، آن است که پاشنه آشیل چین، تنگه مالاکا است، 80 درصد انرژی مورد نیاز چین از تنگه مالاکا می‌گذرد اگر سر بزنگاه سیاسی - نظامی آمریکا بخواهد این گلوگاه را ببندد چین چکار باید کند؟ مجبور است در مسیری زمینی به این شبکه‌های  ترانزیت انرژی متصل شود و در این حوزه ایران کمک بسزایی خواهد داشت.

سومین مسئله در تشریح اینکه چرا ایران برای چین مهم است، اینکه از استانبول تا ارومچی با فرض کنار گذاشتن ایران، تاجیکستان، ارمنستان و گرجستان‌، این دنیا یک دنیای ترکی - سنی است، یعنی دو نیروی ژئوکالچار پان‌ترکیسم و وهابیت می‌تواند آنجا نفوذ کند، چینی‌ها به صورت تاریخی ایران را آخرین دژ دفاعی مرزهای غربی خود می‌دانند که البته این موضوع به زبان نمی‌آورند در نتیجه ایران یک بازیگر استراتژیک برای چین، هند و حتی روسیه خواهد بود. 

نیت چین در راه ابریشم جدید بیشتر دفاعی است، اما به صورت تهاجمی تعریف می‌شود

رئیس‌نژاد:‌ راه ابریشم در سپتامبر 2013 شکل گرفت و همان زمان مسیر زمینی این کمربند رونمایی شد که همان بلت راه‌ ابریشم است، در اکتبر 2013 از مسیر دریایی جاده ابریشم رونمایی شد، آمریکایی‌ها می‌گویند این نماد اعمال قدرت بیرونی چین است که می‌خواهد جهان را فتح کند، ولی نیت‌های چین بیشتر دفاعی است، اما به صورت تهاجمی تعریف می‌شود.

چینی‌ها می‌گویند که آمریکایی‌ها به خاطر TPP در دریای چین جنوبی و اقیانوس آرام ما را مهار کرده‌اند، در آسیای میانه هم می‌خواستند چین و روسیه و ایران را کنار بگذارند یعنی می‌گفتند می‌خواهند ما را محاصره کنند، حال در این راستا باید ما در تقابل چرخش به آسیا، ‌چرخش به غرب کنیم، البته منظور غرب جغرافیایی است یعنی اورآسیای بزرگ را در دست داشته باشیم و محاصره را بشکنیم.

راه ابریشم در واقع پاسخ متعین شده همین چرخش به غرب جغرافیایی چین است، بستر نیروهای ضد امنیتی چین و ایران، در این دژ می‌تواند مقاومت کند به خاطر همین است که چه بخواهیم چه نخواهیم فقط کافی است بازی بد نداشته باشیم اما می‌توانیم بازیگر مطلوب چین باشیم همانگونه که هند چه بخواهد چه نخواهد برای مهار چین و همینطور روسیه و دسترسی به اقیانوس هند، ما بازیگر مطلوبش هستیم.

‌بنابراین تاریخ و جغرافیا برای ما بستر مهیا کرده‌ و کافی است ما با استفاده از دیپلماسی راه بتوانیم از این فرصت‌ استفاده‌ و آن را به قدرت تبدیل کنیم.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 8 =